در اواخر دهه 1800، هیستری به عنوان یک اختلال روانی مشاهده شد. ژن مارتین چارکوت، متخصص مغز و اعصاب، برای درمان زنان مبتلا به هیستری از هیپنوتیزم استفاده کرد.
رمز و راز هیستری نقش مهمی در توسعه اولیه روانکاوی داشت. سیگموند فروید، روانکاو مشهور اتریشی با چارکوت تحصیل کرده بود، بنابراین او تجربه دست اول را در رصد بیماران مبتلا به هیستری و همچنین روش های درمان چارکوت داشت.
این کار فروید با همکاری جوزف برور در مورد آنا او، زن جوانی که علائم هیستری را تجربه کرده بود، کمک به پیشرفت درمان روانکاوی کرد. آنا متوجه شده بود صحبت کردن در مورد مشکلاتش با درمانگر تاثیر عمده ای بر خوب شدن حالش دارد. او این درمان را “درمان صحبت کردن” نامید و در حال حاضر هنوز هم به عنوان گفتگو درمانی پیشنهاد می شود.
یکی از بیماران کارل یونگ، یک زن جوان به نام سابینا اسپیلرین نیز تصور می شد از این اختلال رنج می برد. یونگ و فروید پرونده Spielrein را مورد بررسی قرار دادند، که بر نظریه های هر دوی آن ها تاثیر گذاشت. Spielrein روانکاوی بود که رویکرد روانکاوی را در روسیه معرفی کرد. او سرانجام توسط ارتش نازی ها در طی جنگ جهانی دوم کشته شد.